حفظ‌گرایی

شرکت‌ها عاشق محافظت از داراییشان هستند.

با علائم تجاری و دعواهای حقوقی از برند خود محافظت می‌کنند. با استفاده از قوانین، سیاست‌ها و توافق‌نامه‌های عدم افشاء از داده‌ها و اسرار تجاری خود محافظت می‌کنند. با کمک مدیران ارشد مالی، بودجه‌بندی و سرمایه‌گذاری از دارایی‌های مالی خود محافظت می‌کنند.

سعی در حفظ بسیاری چیزها دارند، ولی اغلب اوقات در محافظت از وقت و توجه کارمندانشان که ارزشمندترین و آسیب‌پذیرترین داراییشان است، ناتوانند.

شرکت‌ها وقت و توجه کارمندانشان را طوری مصرف می‌کنند که انگار ذخیره‌ای نامحدود از آن وجود دارد. گویی که این کار هیچ هزینه‌ای برایشان ندارد. با این وجود وقت و توجه کارمندان از نادرترین دارایی‌هاییست که داریم.

در Basecamp محافظت از وقت و توجه کارمندانمان را به عنوان مسئولیت اصلی خود می‌دانیم. اگر در طول یک روز کاری به طور مداوم تمرکز و توجه مردم را به هم بریزید، نمی‌توانید از آن‌ها انتظار داشته باشید که کار عالی و بامعنی انجام دهند.

نمی‌توانید از مردم انتظار داشته باشید که کار عالی انجام دهند بدون اینکه در طول روز کاری توجه کامل برای اختصاص دادن به کار داشته باشند. توجه ناقص اصلاً توجه نیست.

به عنوان مثال، در Basecamp ما چیزی به عنوان جلسات بررسی وضعیت نداریم. همهٔ ما با نحوهٔ برگزاری این جلسات آشناییم. یک نفر بلند می‌شود و برخی از برنامه‌ها را با دیگران به اشتراک می‌گذارد؛ نفر بعد هم همینطور و این روند ادامه دارد. این جلسات چیزی جز اتلاف وقت نیستند. چرا؟ گرچه به نظر می‌رسد جمع کردن همه به صورت هم‌زمان باید کارآمد باشد ولی نه‌تنها این‌گونه نیست، که برعکس هزینه‌بر هم هست. جمع کردن هشت نفر در یک اتاق برای یک ساعت، در واقع به اندازهٔ یک ساعت هزینه ندارد. بلکه به اندازهٔ هشت ساعت هزینه‌بر است.

در عوض از کارمندان می‌خواهیم که اطلاع‌رسانی‌های خود را به صورت روزانه یا هفتگی روی Basecamp انجام دهند تا دیگران در طول هفته هرزمان که وقت آزاد داشتند آن‌ها را مطالعه کنند. با این کار ده‌ها ساعت در هفته صرفه‌جویی می‌شود و بازه‌های زمانی بدون وقفهٔ بیشتری در اختیار همکارانمان قرار می‌گیرد. جلسات معمولاً وقت را به «قبل از جلسه» و «بعد از جلسه» تبدیل می‌کنند. از شر این جلسات خلاص شوید تا بالاخره مردم وقت کافی برای غوطه‌ور شدن در کارشان را پیدا کنند.

به بیانی، بهتر است زمان و توجه مثل اسکناس‌های بزرگ خرج شوند، نه مثل پول خرد و سکه‌های اضافی ته جیب. آنقدر بزرگ که برای خریدن تکه‌های بزرگ زمانی که برای انجام کارهای فوق‌العاده مورد نیازتان است، کافی باشد. وقتی که این زمان‌های بدون وقفه را در اختیار نداشته باشید، مجبورید برای وقت متمرکز داشتن دست به صرفه‌جویی بزنید و کارهای پروژه را میان تمام آن خرده‌کارهای غیرضروری و در عین حال اجباری‌ای که انتظار دارند در طول روز انجام دهید، بچپانید.

تعجبی ندارد که مردم در نهایت کم می‌آورند و برای جبران مجبورند ساعت‌های بیشتری کار کنند، تا آخر شب سر کار بمانند و آخر هفته‌هایشان را هم به کار کردن بپردازند. مگر دیگر کجا می‌توانند زمان بدون وقفه پیدا کنند؟ ناراحت کننده‌است که تصور کنید برخی از مردم اشتیاق زیادی به رفت و آمد دارند چرا که این تنها زمانیست که در طول روز برای خود دارند.

پس اگر می‌خواهید یک حفظ‌گرا باشید، یادتان نرود از آنچه که بیشترین اهمیت را دارد محافظت کنید.