اگر از مردم بپرسید وقتی واقعاً نیاز دارند کاری انجام دهند به کجا میرود، یک پاسخی که به ندرت میشنوید این است: محل کار.
درست است. وقتی واقعاً نیاز دارید کارتان را به اتمام برسانید به ندرت پیش میآید که دفتر را برای کار کردن انتخاب کنید. یا اگر جای دیگری برای کار کردن نداشته باشید، صبح خیلی زود یا آخر وقت، یا حتی آخرهفتهها به دفتر میروید. وقتی که دیگر حتی نمیشود به آن «محل کار» گفت، بلکه محیط آرامیست که کسی در آن مزاحمتان نخواهد شد.
افراد بسیار زیادی هستند که نمیتوانند کار خود را در محل کار انجام دهند.
اصلاً منطقی نیست. شرکتها یک عالمه پول برای خرید یا اجارهٔ دفتر کار و پر کردن آن با میز و صندلی و کامپیوتر هزینه میکنند، سپس همهچیز را طوری در آن ترتیب میدهند تا هیچکس نتواند کاری در آن انجام دهد.
محل کارهای امروزی به کارخانههای ایجاد وقفه تبدیل شدهاند. وقتی در محل کار هستید تبدیل به طعمهای میشوید برای گفتگوهای ناخواسته، نظرخواهیهای نابجا، خشم و غضب دیگران، یا کشیده شدن به جلسه. و یک جلسهٔ دیگر در مورد جلسهٔ قبلی. چطور میتوان انتظار داشت که کسی در چنین محیطی بتواند کارش را به خوبی انجام دهد؟
جدیداً مد شده که خواسپرتی در محل کار را به گردن ابزارهایی مانند فیسبوک، توییتر یا یوتیوب میاندازند. اما این ابزارها مشکل کار نیستند، همانطور که ۳۰ سال پیش وقت استراحتهای ۳۰ دقیقهای برای سیگار کشیدن مشکل اصلی نبودند.
مهمترین عوامل خواسپرتی در محل کار عوامل خارجی نیستند، بلکه عوامل داخلی هستند. مدیر سرگردانی که دائماً دور و بر کارمندان میپلکد و مدام از آنها میپرسد: «کارها چطور پیش میره؟». جلسهای که حاصل مفیدی نداشته، با این حال قرار است هفتهٔ دیگر ادامه پیدا کند. راهروهای تنگی که کارمندان مثل ماهی ساردین در گوشهٔ آن توی هم میپیچند، صدای بلند تلفنهای بخش فروش، یا سر و صدایی که از نهارخوری به گوش میرسد. این روزها، اینها محصولات جانبی سمی ادارات هستند.
تا به حال دقت کردهاید که توی هواپیما یا قطار به چه میزان کار انجام میدهید؟ یا هرچقدر ناخواسته، هنگام مسافرت؟ یا وقتی که سرتان را توی انباری پناه گرفتهاید؟ یا یکشنبه آخر وقت که دیگر کاری برای انجام ندارید جز اینکه لپتاپتان را باز کنید و شروع به کار کنید؟ در این لحظات دور از محل کار و بیرون از دفتر است که به انجام رساندن کارها آسان است. مناطق بهدور از وقفه.
مردم بیشتر و طولانیتر از قبل کار نمیکنند چرا که ناگهان کار بیشتری برای انجام وجود دارد. بیشتر و دیرتر کار میکنند چرا که دیگر نمیتوانند کارشان را در محل کار انجام دهند.