فصل هفتم:
لازم نیست دنیا را تغییر بدهی

لازم نیست دنیا را تغییر بدهی

با این ایدهٔ ساده شروع کنیم: شرکت شما یک محصول است.

بله، چیزهایی که در شرکت تولید می‌کنید محصولاتتان هستند، اما این محصولات توسط شرکتتان تولید می‌شوند. برای همین شرکت شما باید بهترین محصولتان باشد.

تمام گفته‌هایمان در این کتاب حول محور همین ایده می‌چرخد. در توسعهٔ محصول، پیشرفت از طریق تکرار و تمرین حاصل می‌شود. اگر قصد بهبود دادن محصولی را دارید باید دائم در حال تنظیم کردن، تجدید نظر کردن، تکرار و تمرین باشید. این مسئله در مورد شرکت‌ها هم صادق است.

اما زمانی که راجع به شرکت‌ها صحبت می‌کنیم، نحوه کار کردن بسیاری از آن‌ها همیشه به یک شیوه است. ممکن است چیزی که تولید می‌کنند را عوض کنند، ولی نحوهٔ تولید کردنشان مثل سابق می‌ماند. برای کار کردن راه و روشی را انتخاب می‌کنند و همیشه به آن پایبند می‌مانند. هر مد روزی که هنگام شروع کسب و کارشان روی بورس بوده تبدیل به راه و روش دائمی کار کردنشان می‌شود. سیاست‌هایشان روی سیمان حک شده. بعد از مدتی خود شرکت‌ها مانعی می‌شوند سد راه خودشان.

ولی وقتی به شرکتتان مثل یک محصول نگاه کنید، سوالات متفاوتی می‌پرسید: کسانی که اینجا کار می‌کنند می‌دانند چطور از شرکت استفاده کنند؟ استفاده از شرکت راحت است؟ سخت است؟ چه چیزی آن را کند می‌کند؟ آیا باگی هم وجود دارد؟ حل کردن کدام مشکل زمان کم‌تری می‌برد و حل کردن کدام به زمان بیشتری نیاز دارد؟

شرکت‌ها دقیقاً مثل نرم‌افزار هستند. باید قابل استفاده و مفید باشند. و احتمالاً باگ‌هایی هم وجود دارند که باید رفع شوند و جاهایی از شرکت هم به دلیل طراحی بد سازمانی یا اشتباهات فرهنگی گه گداری از کار می‌افتند.

هنگامی که شروع به فکر کردن راجع به شرکتتان به عنوان یک محصول می‌کنید، احتمالات زیادی برای بهبود دادنش جلوی چشمتان نمایان می‌شود. وقتی متوجه شوید که راه و روش کار کردنتان می‌تواند انعطاف‌پذیر باشد شروع به شکل دادن یک قالب جدیدتر و بهتر می‌کنید.

ما روی پروژه‌هایمان در بازه‌های زمانی ۶ هفته‌ای کار می‌کنیم، سپس ۲ هفته از کار برنامه‌ریزی شده فاصله می‌گیریم تا پرسه بزنیم و فشار کاری را تخلیه کنیم. ما به صورت ناگهانی به این نتیجه نرسیدیم که بهترین روش کار کردن چنین است. در ابتدای کارمان وقتی کار روی یک پروژه را شروع می‌کردیم، دست بر نمی‌داشتیم تا پروژه به اتمام برسد. بعد متوجه شدیم به نظر می‌رسد که پروژه‌ها هیچ‌گاه تمام نمی‌شوند. سپس جعبه‌های زمانی ۳ ماهه برای پروژه ها در نظر گرفتیم که بعدها فهمیدیم ۳ ماه هم طولانی و زیاد است. سپس دوره‌های کوتاه‌تری امتحان کردیم تا به اینجا رسیدیم. دوره‌های ۶ هفته‌ای. آزمون و خطا کردیم تا بفهمیم کدام گزینه برای شرکت ما مناسب‌تر است. در این کتاب در همین مورد صحبت خواهیم کرد.

از پیش خودمان تصور نکردیم که بیشتر اوقات گفتگوی غیرهمزمان بهتر است از گفتگوی همزمان. بعد از سال‌ها افراط در استفاده از نرم‌افزارهای چت به این نتیجه رسیدیم و کشف کردیم که این نرم‌افزارها حواس‌پرتی ایجاد می‌کنند و باعث کاهش بهره‌وری می‌شوند. پس راه بهتری برای برقراری ارتباط پیدا کردیم. در این کتاب در همین مورد صحبت خواهیم کرد.

ما با مزایایی که امروز برای کارمندانمان داریم شروع به کار نکردیم. برای به اینجا رسیدن آزمون و خطا کردیم. از همان ابتدا متوجه نبودیم که پرداخت هزینهٔ تعطیلات کارمندان بهتر از پرداخت پول نقد به آن‌هاست. با دومی شروع کردیم و بعد از مدتی متوجه شدیم که به هر حال پاداش گرفتن به عنوان بخشی از دستمزد مورد انتظار کارمندان است. این تجربه را به باقی مزایایی که برای کارمندان در نظر گرفته‌ایم هم به کار بردیم. در این کتاب در همین مورد صحبت خواهیم کرد.

ما مذاکراتمان برای تعیین دستمزد کارمندانمان را با یک رویکرد آرام آغاز نکردیم; برای به اینجا رسیدن تکرار و تمرین کردیم. تا وقتی که با آزمون و خطا راه حل بهتری پیدا نکردیم، تعیین دستمزد و افزایش حقوق‌ها در شرکت ما هم مثل خیلی از شرکت‌ها فرآیندی اضطراب‌آور بود.در این کتاب در همین مورد صحبت خواهیم کرد.

ما به همان سختی که برای بهبود محصولاتمان وقت می‌گذاریم، برای بهبود شرکتمان هم وقت صرف می‌کنیم. افراد معمولاً در انتهای نام نرم‌افزار، نسخهٔ آن را هم درج می‌کنند. آی‌اواس ورژن ۱۰.۱، ۱۰.۲، ۱۰.۵، ۱۱ و غیره. ما در مورد شرکتمان هم همینطوری فکر می‌کنیم. Basecamp امروز در ورژن ۵۰.۳ قرار دارد. ما با سرک کشیدن به این‌جا و آن‌جا، امتحان کردن فلان چیز، و کشف اینکه چه راه و روشی برایمان بهتر کار می‌کند به این‌جا رسیدیم.

متاسفانه این روزها اداره کردن یک کسب و کار با رویکردی آرام، راه پیش فرض اداره کردن آن نیست. باید برای مدتی خلاف غریزه خود عمل کنید. باید هنجارهای سمی صنعت را کنار بگذارید. باید بدانید که «سر کار دارم به فنا می‌رم» راه و روش درست کار کردن نیست. آرامش یک مقصد است و ما به شما نشان می‌دهیم چطور به آن برسید و همانجا بمانید.

شرکت ما یک محصول است. می‌خواهیم شما هم به شرکتتان به همین چشم نگاه کنید. چه صاحبش هستید، اداره‌اش می‌کنید، یا «فقط» آن‌جا کار می‌کنید. برای بهتر کردنش همه باید دست به کار شوند.

زمین‌شناس بریتانیایی، چارلز داروین، ۱۹ کتاب از جمله «خاستگاه گونه‌ها» را در حالی منتشر کرد که روزی چهارساعت و نیم بیشتر کار نمی‌کرد زمین‌شناس بریتانیایی، چارلز داروین، ۱۹ کتاب از جمله «خاستگاه گونه‌ها» را در حالی منتشر کرد که روزی چهارساعت و نیم بیشتر کار نمی‌کرد